اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، باستانگرایی در دوره پهلوی را با تأکید بر جشنهای ۲۵۰۰ ساله و بر مبنای اسناد، مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش توسط صغری عامری انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آن را روانه بازار نشر ساخته است. تارنمای ناشر در اشارتی کوتاه، در باب موضوع این کتاب آورده است: «رضاخان که با حمایت انگلیسها در ایران به قدرت رسیده بود، پس از تثبیت پایههای قدرتش، با رویکرد غرب گرایانه به اقداماتی دست زد. از جمله مصادیق سیاستهای غربگرایانه وی، ترویج تجدد غربی و مبارزه خشن با سنتها و فرهنگ اصیل ایرانی بود. در این عرصه با احیای ایران باستان، دوران اسلامی مورد بیمهری قرار گرفت و با اقداماتی همچون کشف حجاب و کشتار مسجد گوهر شاد، به اوج خود رسید. باستان گرایی بعد از جنگهای روسیه علیه ایران، توسط برخی روشنفکران غربگرایی، چون آخوندزاده و دیگران برای مقابله با دین اسلام مطرح گردید، چراکه عامل عقب ماندگی ایران را دین اسلام میدانستند. این تفکر در دوره رضا شاه شدت گرفت و همین بستری شد تا در دوره محمدرضا پهلوی، مبدأ تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر کرده و باستانگرایی به اوج خود برسد. برگزاری جشنهای پرهزینه ۲ هزارو ۵۰۰ ساله، از جمله اقدامات مهم رژیم پهلوی برای نشان دادن تمایلات باستانگرایی غیر اسلامی بود که با برنامهریزی گسترده و مشارکت صاحب نظران غربی به اجرا درآمد. این جشنهای تجملاتی در حالی برگزار میشد که در اکثر مناطق ایران فقر بیداد میکرد و در قسمتهایی از جمله سیستان وبلوچستان که دچار خشکسالی شده بودند، علاوه بر اینکه مردم در سختی و مضیقه قرار داشتند، دست به مهاجرت به استانهای دور و نزدیک میزدند....»
در بخشی از این اثر، بازتاب جشنهایی اینچنین در دوره پهلوی دوم، به ترتیب پیآمده مورد خوانش قرار گرفته است: «در رابطه با ترکیب اجتماعی منتقدان و مخالفان برگزاری جشنها، ساواک در گزارش خود آورده است: دسته مخالف که در واقع ترکیبی از قاطبه اجتماع است، روی ملاحظات عدیده، اصولاً برداشتهای دولتی و از جمله تصمیم به برگزاری جشنها را با دیدی مخالف و نهایت بیتفاوت برانداز میکنند. این دسته که اکثراً در شرایط زیستی نامناسب نیز بسر میبرند، متأسفانه از جهت برخورد مستقیم با پارهای تبعیضات، اجحافات و ندانم کاری مصادر امور، وضع بد خیابانها و کوچههای جنوب شهر تهران، سرعت در مرمت بعضی مسیرهای معین بدون توجه به میزان هزینه آنها و همچنین تأثیرپذیری غیر مستقیم از تبلیغات مسموم، در قبال کلیه تظاهرات دستگاههای مسئول، حالتی بهانه جو و در واقع مریضگونه دارند. کارمندان، اصناف و پیشهوران، کارگران، معلمین، روحانیون قشری مسلک و دانشجویان کم بضاعت، اجزای خاص این طبقه هستند. روزنامه لوموند با اندوهبار خواندن جشنهای ۲ هزارو ۵۰۰ ساله برای مردم ایران نوشت: به یقین این اجتماع که از لحاظ زرق و برق داستانهای هزار و یک شب را به خاطر میآورد، برای همهکس فرحبخش نبود. این جشنهای سلطنتی، برای مردم ایران غمانگیز و اندوهبار بود. در جریان تدارک و انجام آنها، صدها میلیون دلار از حاصل دسترنج مردم میهن بر باد رفت و خود مردم در معرض چنان ستمگریهایی واقع شدند که تصور آن هم دشوار است. وقتی رژیمهای استبدادی جشن میگیرند، حاصل آن برای مردم جز این نیست.»